داریوش بزرگ در حدود 518 ق.م در دامنه شمال غربی کوه رحمت، صفه بزرگی به وسعت 125000 متر مربع را آمادهسازی کرد تا مجموعه بناهای شاهانهای را بر آن بنیاد نهد. بناهای باشکوه تختجمشید توسط او، پسرش خشیارشا و پسرزادهاش اردشیر یکم، ساخته شد. هدف داریوش بزرگ از ساختن این مجموعه در سرزمین پارس، ساختن پایتختی اداری و سیاسی نبوده، بلکه می خواسته مرکزی برای تشریفات ایرانی درست کند.
تاریخ بنیانگذاری صفه و آغاز کارهای ساختمانی تختجمشید را در بین سال 520 تا 518 قبل از میلاد، دانستهاند. پیوند صفه و کوه با مهارت و استادی صورت گرفته است و این دو چنان به هم پیوستهاند که هنوز بعد از سپری شدن بیش از 2500 سال عنصر واحدی به نظر میرسند. در اتصال سنگها هیچ نوع مصالح چسباننده و ملاط به کار نرفته، بلکه همچون اغلب ساخت و سازهای تختجمشید، سنگها فقط با بستهای فلزی معروف به دم چلچلهای به هم پیوند خوردهاند.
نام اصلی تختجمشید و آنچه پیرامون آن ایجاد شده، پارسه بوده که از نام قوم پارس گرفته شده است. آنها ایالت خود را هم به نام، پارس می خواندند و یونانیان آن را پرسیس(Persis) نوشته اند و ما امروز آن را فارس می نامیم. پارسه، به همین صورت به عنوان نام شهر در سنگ نوشته خشیارشا بر جرز درگاههای دروازه همه ملل نقر شده است و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تختجمشید هم آمده است. پس از برافتادن هخامنشیان، خط و زبان آنها نیز به تدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان رفت، خاطرهشان با یاد پادشاهان افسانهای پیشدادی و نیمه تاریخی کیانی درهم آمیخت و بنای شکوهمند پارسه را کار جمشید، پادشاه افسانه ای که ساختمان های پرشکوه و شگرف را به او نسبت می دادند، دانستند و کم کم نام افسانهای تختجمشید را بر آن نهادند.
بناهای روی صفه تختجمشید که بیشتر آنها در زمان داریوش اول و پسرش خشیارشا ساخته شده است و جانشینان آنها آثاری به آن افزودهاند، شامل: الف- یادمانها و بناهای عظیم مربوط به بار عام و مراسم رسمی، شامل دو کاخ آپادانا و صدستون؛ ب- بناهای مسکونی و اختصاصی، مشتمل بر کاخ زمستانی داریوش و خشایارشا: تچر و هدیش، کاخ ملکه یا اندرون، کاخ ج و کاخ ه منسوب به اردشیر سوم است که این گروه بناها عمدتا در جبهه جنوبی و جنوب غربی صفه متمرکزند؛ ج- ابنیه دیوانی و اداری شامل کاخ خزانه و کاخ مرکزی؛ د- بناهای خدماتی و تشریفاتی متشکل از: دروازه ملل، دروازه ناتمام، سربازخانه، حوض سنگی، مجموعه سیستم آبرسانی(آبراهه ها)، مجموعه استحکامات و سیستم دفاعی و تپه مرکزی، آرامگاهها
فلسفه اهمیت تخت جمشید
تخت جمشید نظام معرفتی ایرانیان است که بنیان آن بر هنر، صلح و دوستی بنا شده است. نخستین بنای کلاسیک جهانی در تاریخ و تمدن بشر است که درست برای صلح با زبان هنر بنا شده است. بی تردید، امروزه دانشمندان ایرانشناس مطالعات هخامنشی در دانشگاههای مختلف جهان به این نتیجه رسیده اند این بنای باشکوه هنری برای نوروز، نمایش هنر و صلح اقوام قلمرو سرزمین ایران بزرگ بنا شده است. زبان الواح آن همه نگارشی هنرمندانه از واقعیت های انسانی، اخلاق مدارانه با اتکاء به نظام توحیدی و اعتقادی است.
تخت جمشید اقوام سرزمین امروز ایران را به هم گره زده است و پیوند دهنده انسجام ارضی سرزمین ایران در دوره باستان بوده است. این پیوند و انسجام ارزشمند است زیرا با زبان هنر با وحدت ایران فرهنگی در طول تاریخ امتداد یافته است. مردمان چهارگوشه ایران امروز در آذربایجان، سیستان و بلوچستان، خراسان و خوزستان همه تخت جمشید را متعلق به خود می دانند زیرا با تخت جمشید در تاریخ پیوند دارند. تمام مردم ایران بزرگ فلسفه وجودی خود را در حفظ فرهنگ ملّی ایران منسجم می پندارند زیرا، تخت جمشید وحدت ارضی سرزمین ایران امروز را با هویت ملّی کهن آنها معنا و مفهوم بخشیده است. این وحدت ملّی میراث تاریخی ایرانیان است و ریشه در بنیان های تاریخی این سرزمین کهنسال دارد و پیوندهای قلمرویی آن کم و بیش به ایران بزرگ فرهنگی دوره باستان و تداوم تعالی این سرزمین در عصر زرّین اسلامی بر می گردد.
پیوندهای خویشاوندی هسته مرکزی ایران بزرگ فرهنگی با همسایگانش از شرق و غرب و شمال و جنوب هویت فرهنگی شرق در برابر غرب را در دوره باستان به خود وابسته ساخت و این پیوندها در عصر اسلامی در قلمرو شرقی اسلام نقش آفرینی کرد. بسیاری از کشورهای امروز خاورمیانه میراث بجای مانده از دوره باستان ایران هستند و بخش اعظم پیوندهای فرهنگی امروز ایران با کشورهای خاورمیانه به همان ابعاد تاریخی آنها در محدوده قلمرویی عصر هخامنشیان باز می گردد.
در ساخت تخت جمشید عناصر هنری خاورمیانه باستان بکار گرفته شد و اسلوب های هنری آن با حفظ انسجام ملّی بر مبنای فرهنگ تاریخی قلمرو ارضی هخامنشیان بنیان نهاده شد به گونه ای که تا به امروز نه تنها مردم ایران بلکه جوامع انسانی خاورمیانه باستان نسبت خود را با هسته مرکزی آن فرهنگ یعنی تخت جمشید جستجو می کنند. تدوام این جریان تاریخی در دوره ساسانی و عصر اسلامی مفهوم استقلال طلبی، آزادی خواهی و قدرت مشروع ایران تاریخی را در خاورمیانه و در جهان نهادینه ساخت. مفهوم ایران فرهنگی تاریخی به یک موضوع واحد ختم نمی شو د بلکه ایران مجموعه ای از مفاهیم را در بر می گیرد که مصادیق آن در موقعیت مکانی و فرهنگی ایران عصر باستان در تخت جمشید قابل شناسایی و درک است.